روانشناسی تصویر ذهنی

در روانشناسی تصویر ذهنی، بر تصویر ذهنی فرد از خودش و تصویر ذهنی او از تصور دیگران در مورد خودش تاکید می شود.

ماکسول مالتز جراح پلاستیک در کار با افرادی که دارای ضایعات پوستی در صورت بودند دریافت که

با تغییر دادن تصویر بیرونی ظاهری هر شخص ، درون هم تغییر پیدا می کند و شخصیت ، رفتار و تواناییهای او به طرزی خارق العاده تغییر می یابد.

عدم اعتماد به نفس و عقده ها در مدتی کمتر از سه هفته ناپدید می شوند و به جای آنها شخصیتی تازه و شکوفا سر بر می آورد.

اما در بعضی از موارد با دگرگون شدن تصویر بیرونی و ظاهری فرد و پس از عمل جراحی ، هیچ تغییری دیده نمی شود.

 

این مسئله بیانگر آن است که آنچه موجب تغییر و تحول باطنی و روانی می گردد تصویر ذهنی فرد از خودش است.

در مواردی حتی از بین رفتن زخمها و خراشهای صورت موجب تغییر در تصویر ذهنی منفی و ناخوشایند فرد از خودش نمی گردید.

مالتز معتقد است هنگامی که تصویر خویشتن ما مناسب است و بافت اساسی آن را تجربه های موفقیت آمیز شکل میدهد

رفتار ما نیز با خواسته های ما همخوانی خواهد داشت.

هنگامی که تصویر خویشتن ما جلوه ای نامناسب ، حقیر، نالایق، یا ناتوان از ما ارائه دهد ما نیز با همین تصویر منزبق خواهیم شد.

و رفتار و عکس العمل هایی در دیگران برخواهد انگیخت که متناسب با تصویر ذهنی ما از خودمان باشد

و به این ترتیب یک تصویر ذهنی از خویشتن تداوم می یابد.

 

روانشناسی تصویر ذهنی

در روانشناسی تصویر ذهنی، بر تصویر ذهنی فرد از خودش و تصویر ذهنی او از تصور دیگران در مورد خودش تاکید می شود

 

 

استنباط های متاثر

استنباط ها و برداشت های هر یک از ما درباره ی رفتارها و عملکردهای دیگران تحت تاثیر تصویر ذهنی ما از خودمان قرار دارد.

هر کس براساس دیدگاه های خودش قسمتها و اجزای خاصی از رفتار های دیگران را مورد توجه بیشتر قرار داده و آنها را برای خودش عمده و بزرگ جلوه میدهد.

فردی که خودش را شخص عاجز و وامانده ایی تصور میکند رفتارها و اعمالی در دیگران برخواهد انگیخت که این تصویر را تجدید نمایند.

کسی که تصویر فردی اخمو و گرفته را از خود دارد تحت تاثیر این تصویر خواهد بود و به گونه ایی عمل خواهد کرد

که گویی تعهد سپرده است به آن وفادار بماند .

عکس العمل طبیعی دیگران در برابر چنین فردی باعث خواهد شد تصویر ذهنی او تداوم یابد.

 

 

انسانها بر اساس تصویر ذهنی که از خودشان دارند عکس العمل ها و رفتارهای دیگران را تحلیل میکنند.

زیرا انتظار دارند در کلام و رفتار دیگران اشاره و طعنه ایی به خصوصیت خاص آنها وجود داشته باشد.

ماکسول مالتز در کار خود به افرادی برخورد میکرد که علی رغم داشتن ضایعات پوستی و شدید در صورت،

آز آداب و معاشرت اجتماعی قوی برخوردار بودند. حس دوستی و عطوفت شدید در فرد مقابل برمی انگیختند

و در کل برخوردی گیرا ، قوی و جذاب داشتند و حضور آنها به گونه ایی بود که فرد یا افرادی که طرف برخورد او بودند ضایعه ی بزرگ او را به کلی فراموش میکردند.

و یا آنرا به هیچ می شمردند.

زیرا شخصیت و رفتار شخص به گونه ایی نبود که زمینه ایی برای توجه به ضایعه ی پوستی او فراهم آورد

اساساً وقتی خود او آنرا ندید می گرفت دلیلی وجود نداشت که دیگران آن را مورد توجه قرار دهند.

 

 

 

 

روانشناسی تصویر ذهنی

انسانها بر اساس تصویر ذهنی که از خودشان دارند عکس العمل ها و رفتارهای دیگران را تحلیل میکنند

 

در مقابل این دسته از افراد که البته انگشت شمار بودند ، مالتز به افراد زیادی بر می خورد که

در مواجهه با دیگران تمام رفتا و شخصیتش تحت تاثیر خراش و ضایعه ی جزیی صورتش قرار داشت.

احساس شرم ، خجالت، حقارت، دستپاچگی در حرکات، با حضور این افراد ظاهر می شدند تمامی این عوامل باعث می شدند

فرد یا افراد حاضر فقط به ضایعه ی او توجه کنند و یا به شکل حماقت آمیز و بی نتیجه ایی سعی کنند به عیب و نقص او نگاه یا اشاره نمایند

و یا به او دلداری دهند. که در تمام این موارد نتیجه ی منفی و ناخوشایندی در فرد ظاهر می شود.

به نظر ماکسول مالتز تمام قدرت هایی را که در حالت هیپنوتیزم در فرد ظاهر می شوند

به دلیل سهولت تغییر بار در حالت هیپنوتیزم و پذیرفته نشدن تصویر ذهنی در مورد اینگونه از تواناییهاست.

تلقینهای اطرافیان ما، افکار و تصورات خود ما و اثرشان بر تخیل ها ، قدرتی همانند قدرت شخص هیپنوتیزم کننده دارند

آنها می توانند ما را یاری دهند تا تواناییهای بالقوه ی خود را به کار بیندازیم یا محدودیتها و موانعی تخیلی در برابر فعالیتهای ما بوجود آورند.

هر داده ی اطلاعاتی که به مکانیزم فرمان خودمختار مغز تحویل داده شود موجب میگردد که این مکانیزم فرمانهایی در جهت تحقق آنها صادر نماید.

اعتقادات و تصاویر ذهنی را به یاری تخیل محقق می سازیم.

 

روانشناسی تصویر ذهنی

اعتقادات و تصاویر ذهنی را به یاری قدرت هیپنوتیزم و البته قدرت تجسم و تخیل محقق می سازیم.

 

 

اثر پیگمالیون:

اثر پیگمالیون پدیده ی روانی مشهوری است که اهمیت تصویر از خویش” را در امر آموزش و پرورش نشان میدهد.

اثر پیگمالیون پدیده ای روانی مشهوری است که اهمیت این گونه باورها را به ویژه در زمینه ی آموزش و پرورش نشان میدهد

تجربه ی زیر نمونه ایی از اثر پیگمالیون را در آموزش شاگردان یک کلاس معین مورد آزمون بهره ی هوشی قرار میدهد.

روانشناسی که مسئول آزمون بود، توجه معلم و والدین را به سوی شاگردی که تا آن زمان در گروه متوسط های کلاس بوده است جلب می کند.

و او را شاگردی برجسته معرفی میکند که از نظر بهره ی هوشی در سطح عالی قرار دارد.

(حال آنکه در واقع چنین چیزی صحت ندارد و شاگرد مذکور از آزمون هوش در سطحی متوسط است).

چند ماه بعد این شاگرد با به دست آوردن نمره هایی بهتر بتدریج پیش میرود و سرانجام در کلاس قرار می گیرد.

چه پیش آمده است؟

واکنش های تشویق آمیز معلمان و اطرافیان شاگرد حس اعتماد نوینی در او دمیده است،

تصویر تازه ایی از خویشتن درون او شکل گرفته است که رفتار آموزش و روانی او را تحت تاثیر قرار داده ،

نتایج عملی حاصل از این رفتار نیز به نوبه ی خود ، اصالت تصویر ذهنی جدید را تایید کرده است.

نمی توان از نظر به دور داشت که اعمال ساحرانه و جادوگرانه ، به ویژه زمانی که در جمع و حضور دیگران صورت گیرد

تاثیری مشابه پدیده ی پیگمالیون بر فرد جادوگر یا شخصی که به جادوگر مراجعه کرده است ، بر جای میگذارد.

 

روانشناسی تصویر ذهنی

اثر پیگمالیون پدیده ی روانی مشهوری است که اهمیت تصویر از خویش” را در امر آموزش و پرورش نشان میدهد